کارگاه کتابخوانی کتاب در تکاپوی معنا

کتاب در تکاپوی معنا
نوشته ترینا پالاس

این جلسه با مسئولیت خانم زرین عزیز، یار همیشگی محفل کتابخوانی، و همچنین با حضور گرم اعضای انجمن برگزار شد.
اعضا در این جلسه به بررسی کتابی که ظاهرا یک کتاب قصه ی معمولی اما در باطن پر از معناست پرداختند.

افراد زیادی مثل کرم های کوچیک قصه ما به شدت در تکاپوی پیدا کردن معنای زندگیشون هستند مثل من، ما و حتی شما دوست عزیز …

اما واقعا معنا و هدف زندگی چیه ؟
دنبال چی هستیم تو این دنیای خاکی ؟
یعنی ما فقط اومدیم که بخوریم و بخوابیم؟
زندگی باید چیزی بیشتر از خوردن و خوابیدن باشه…

اینجاست که همون گیجی و گنگی دیر آشنا سراغ دوتا کرم ما میاد…
راه راه و زردی دو کرم دلداده اما با نظرات متفاوتند و این بین یک ستون وجود دارد
ستونی که همه در حال بالا رفتن ازاون هستند اما کسی نمیدونه اون بالا چخبره ؟
تا حالا کسی از اون بالا برنگشته که بگه چجوریه…
اما راه راه اعتقاد داره وقتی همه دارن اونکارو انجام میدن پس لابد کار درستیه
و میخواد که اونم ادامه دهنده راه دیگران باشه
اما تو فکر زردی چی میگذره؟!؟!
زردی نمیتونه راه راه و قانع کنه شایدم روش نشده اینو بگه اگه همه بخوان خودشون و بندازن تو چاه آیا تو هم باید خودتو بندازی ؟ دلیل میشه آیا؟
زردی میدونه که پیروی کورکورانه اشتباهه اما نمیدونه واقعا کار درست چیه؟ چاه و میشناسه اما راه و نه…
و زمان جدایی نزدیک است. مصداق جمله ی نخود نخود هر کرم رود به راه خود…

در انتهای راه و در فراز و نشیب این داستان جذاب راه راه به اشتباه خودش پی میبره
به این نکته میرسه که ستون من تنها یکی از هزاران ستونه و روزانه میلیون ها کرم درختی به سمت هیچ بالا میرن…
و اما در سمت دیگه ی ماجرا زردی میتونه راه درست و پیدا کنه و میفهمه که درون هر کرم درختی پروانه ای است با رنگ ها و تنوع های زیاد و زیبا.
میفهمه پیله یه منزل بین راهه که تغییر در اون صورت میگیره و موقع تغییر بنظر میاد که هیچ اتفاقی نمیافته اما پروانه در حال به وجود آمدنه ….

در انتهای ستون راه راه چی دیده ؟!
چه چیزی در درون زردی باعث رسیدنش به جواب شده؟

کسی کو خرد را ندارد ز پیش
دلش گردد از کردهٔ خویش ریش