کارگاه”شغل مناسب شما چیست؟(۱)”

کارگاه”شغل مناسب شما چیست؟(۱)”

مدرس:خانم علی عسگر

تاریخ: ۱۳۹۸/۰۷/۰۵

شغل شما

شغل مناسب شما چیست؟!
یک عالمه شغل شرافتمندانه مناسب هست که ما از اون بی خبریم!

ایکاش از اول دبستان می تونستیم با شغل پدر و مادرهای همکلاسی هامون آشنا بشیم، من به بابای نجارم بگم بابا توروخدا بیا سرکلاس ما و چندتا از ابزارهای کارت را هم بیار و اون مداد را هم مثل همیشه بذار پشت گوشت تا همکلاسی هام با شما آشنا بشن و از کار شما خوششون بیاد ….

و چرا هیچوقت کسی دقیقا به ما نگفت بچه جان برای کنکور درس نخون برای این بخون که پس فردا کار دلخواهی داشته باشی و کار مردمو راه بندازی و مردم هم کار تورا؟

بدون شک همه ی ما در مرحله ای از زندگیمون سعی کردیم جواب این سوال رو پیدا کنیم. و بدترین موقع هم موقع انتخاب رشته است چون هیچ، هیچ شناختی از مشاغل نداریم حالا باید در فضایی کاملا تاریک و ناآشنا، یک شغل را با عجله انتخاب و بخاطرش انتخاب رشته کنیم.

در صورتی که هر شغلی از فروشندگی گرفته تا پزشکی، آدم خاص خودش رو میطلبه. از طرفی طیف مشاغل به قدری گسترده است، که پیدا کردن شغلی که قالب تنمون باشه به مثابه پیدا کردن سوزن تو انبار کاه است و ما باید زودتر از اینها با مشاغل آشنا می شدیم.

چه باید کرد؟

شغل شما

این دقیقا همون چیزی است که در کلاس ‘ شغل مناسب شما چیست؟ سعی میشه بهش جواب داده بشه.

بنظر میاد که بد نیست تا در قدم اول کمی تا قسمتی از خودمون شناخت پیدا کنیم و بفهمیم به درد چه شغلی می خوریم یا چه شغلی به ما احساس بهتری میده.

یاد گرفتیم که آدما از نظر نحوه ی کسب انرژی ممکنه درون گرا یا برون گرا باشند، یعنی یک آدمی که از جمع انرژی نمی گیره را نباید بزارن روابط عمومی شرکت و بعد آدمی که یک لحظه هم دوست نداره سکوت و آرامش با خود بودن را تجربه کنه را در یک اتاق خلوت و بدور از بقیه بذارن و بخوان که با دقت هرچه تمام تر کار کنه! و اون دائم دنبال فرصت باشه تا بزنه بیرون و با همکارا حرف بزنه و وقت اونا و خودشو بگیره!

شغل شما

چرا یکی تا وارد مهمونی میشه میره بالا منبر و همه ی اطرافیان و به دور خودش حلقه میکنه؟ اما یکی شاید چند قدم اون سمت تر و در گوشه ای خلوت تر و آرام نشسته و با بقیه اصلا سر صحبت را باز نمی کنه؟ و حتی ممکنه ترس از این داشته باشه که کسی سراغش بیاد و خدایی نکرده سوالی نپرسه که مجبور بشه جواب بده؟
واقعا چرا!؟!؟!

خوب بعد از گذروندن این کلاس میشه فهمید اون کسی که نمیتونه حرف بزنه موش زبونشو نخورده و اونی که رو منبره بیماری خودشیفتگی نداره!
اینا فقط با هم تفاوت دارند.

فرد برون گرا از حرف زدن، بودن تو جمع و طبیعت لذت میبره شوخ طبعه و ممکنه تنهایی کلافه و عصبیش کنه پس اون داره از شلوغی انرژی میگیره.

اما نقطه مقابلش فرد درون گراست که از اون چهارچوب و تنهایی خودش انرژی میگیره
پس نمیشه و نباید اون دو نفر رو قضاوت کرد.

شغل شما

شاید یه سوال براتون پیش بیاد که مثلا من کسی رو میشناسم که تمام خصوصیات درون گرا رو داره اما گوشه گیر نیست و روابط اجتماعی خوبی داره.
خب باید بگم که یه درون‌گرا میتونه روابط خوبی هم داشته باشه مخصوصا با دوستای صمیمیش ولی نکته مهمش اینه که اونجا انرژیش و خرج میکنه، در حالی که یه برونگرا تازه از این شرایط انرژی کسب میکنه!

در این کلاس یاد می گیریم که هرکسی از چشم و گوش و بینی و حس ششم برای کسب اطلاعات محیط استفاده نمی کنه! و بعضی ها که ظاهرا خیلی تیز بنظر نمی رسن، شاید اطلاعات را مدل دیگری دریافت می کنند.

همه ی ما که در این کلاس شرکت کردیم، یاد گرفتیم کمی خودمان را نگاه کنیم و چقدر خوبه که همه مثل هم نیستیم و هرکدام به درد یک کار می خوریم تا با انجام کارهای متنوع، به جامعه رونق بیشتری بدیم و مهمتر اینکه کاری را انجام بدیم که با خصوصیات ما همخوانی داشته باشه و آنوقت از کارمان هم لذت بیشتری خواهیم برد. و چه بسا متوجه گذشت زمان هم نشیم …

ما بدنبال شغل مناسب توی این کارگاه شرکت کردیم، اما دستاورد بهتری داشتیم.
ما گوشه هایی از خودمان را دیدیم!

نویسندگان: محبوبه عباسی و فاطمه رنجبر